هنوز گرمی یک سایبان برایم بود
پدر که جای سرش روی شانه هایم بود
چه زود حجله ی ناکامی مرا بستند
خودم نبودم و یک شاخه گل به جایم بود
پیام تسلیتم را به مادرم گفتم
به آن الهه ی عاشق که پا به پایم بود
به سنگری که شهادت به مردنم می داد
به دسته های کبوتر که در هوایم بود
شده پلاک به جا مانده از جنازه ی من
پدر که شاهد لب های بی صدایم بود
:: بازدید از این مطلب : 276
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6