نوشته شده توسط : برخورد من وعشق تو يك حادثه بود----------------------------------- يك لحظه ي كوتاه پر از وسوسه بود -----------------------------دلگرمي من فقط همان لبخندت - ------------------------------------- در طول مسير خانه تا مدرسه بود --------------------------- عباس حسین پور - شهرستان عنبراباد

   مثل خلیل بود و تبر بسته بود او 

   نارنجکی میان کمر بسته بود او

   آن ماه شب، شکست بت استخاره را

   بیدار بود و دل به سحر بسته بود او

   یک اتفاق سرخ می افتاد در زمین

   یک لحظه چشم هایش اگر بسته بود او

   شوری عجیب داشت برای رسالتش

   عهدی که با خدا به نظر بسته بود او

   بر چوبه های دار انالحق غروب کرد

   منصور بود و بار سفر بسته بود او

   افتاده بود مثل اناری  که از درخت ...

   گلخنده هاش تازه ثمر بسته بود او





:: بازدید از این مطلب : 255
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : دو شنبه 18 دی 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
عبدالرضا در تاریخ : 1392/4/17/1 - - گفته است :
سلام به جز شعر امام زمانت بقیه رو شنیده بودم .لذت بردم.چند تا وبلاگ خوب بهم معرفی کن


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: