نوشته شده توسط : برخورد من وعشق تو يك حادثه بود----------------------------------- يك لحظه ي كوتاه پر از وسوسه بود -----------------------------دلگرمي من فقط همان لبخندت - ------------------------------------- در طول مسير خانه تا مدرسه بود --------------------------- عباس حسین پور - شهرستان عنبراباد

پیکراوبه زخم عادت داشت دشت مجنون به بادهای شدید

دشت او را هوایی خود کرد باد او را به قتل گاه کشید

با لبی تشنه در میان کویر نفسش بوی کربلا می داد

شیر مردی که مثل حضرت حر توی میدان حریف می طلبید

گرد وخاکی بلند شد از دور سنگرش را محاصره کردند

صف کشیدند در مقابل او دسته ای از سپاهیان یزید

عکس او را مخابره کردند دوربین های روی قناسه

جنگجویی که برق خنجر او در میان کویر می رقصید

پهنه ی دشت را قرق کرده مرزبانی بدون نام ونشان 

یک عشایر زناکجا آباد پاسداری به رنگ و بوی شهید

گرمی یک گلوله را حس کرد مثل یک سیب از درخت افتاد

عشق او جای دیگری بود و حال اورا کسی نمی فهمید

 



:: بازدید از این مطلب : 195
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 27 فروردين 1394 | نظرات ()