گوشی چقدر زنگ زد و بر نداشتم
اهل فریب بودی و باور نداشتم
دیدی که سخت می گذرد روزگار من
دیدی که جز هوای تو در سر نداشتم
من گیج گیج بودم و جز چند قطره اشک
چیزی در آن دقایق آخر نداشتم
در من سکوت بود و شما حرف می زدید
غیر از سکوت چاره ی دیگر نداشتم
عشق تو تکیه داد مرا روی نیمکت
جایی میان قلب تو آخر نداشتم
:: بازدید از این مطلب : 153
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0