شب در نمای بسته ی یک صندلی رها
عکس تو روی میز اتاقی که بارها .....
کم کم ضمیمه شد به خیابان نگاه من
دیدم که کودتای تورا موقعی که با-
- چتری در آستانه ی در گم شدی -و بعد
خیس از صدای بستن درهای سینما
یلدا دلم شکسته به نحوی که ممکن است
خوبم ! نه آن قدر که قیامت کنی به پا
عکس تو روی میز اتاقی که تا ابد
در من مماس با تو کسی می لبد تو را
:: بازدید از این مطلب : 219
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0