تنها فراق توست غم و دردم از سفر
راهي نمانده است كه برگردم از سفر
شرمنده ام كه دور شدم از كنار تو
قلب تو را به زور جدا كردم از سفر
من را هواي جنگ زمين گير كرده است
تابيده نور عشق به من هردم از سفر
اين اشك هاي سرخ نشان مي دهد كه من
جز آه و ناله نيست رهاوردم از سفر
شايد مرا شهيد كند عشق اين وطن
شايد كه بر نگشت تن سردم از سفر
مادر مرا ببخش اگر مردم و برات
چيزي به جز غرور نياوردم از سفر
:: بازدید از این مطلب : 596
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5